جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با کش و قوس

کش و قوس

کش و قوس
پیچ و تاب، خمیازه پیچ و تاب. یا در کش و قوس کاری. در اثنای اشتغال بدان، تمدد اعصاب و کشش اعضای بدن (همچون کشیدن زه کمان) خمیازه: سگ کش و قوسی کرد و رفت
فرهنگ لغت هوشیار

کج و لوس

کج و لوس
لوس. لیوس. (یادداشت مؤلف). فالج. رجوع به کج و لوس شدن شود
لغت نامه دهخدا