جدول جو
جدول جو

معنی کریغ

کریغ((کُ))
کریز. کریژ. کریزه. کریج. کریچ. کریچه، پر ریختن پرندگان، تولک
تصویری از کریغ
تصویر کریغ
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با کریغ

کریغ

کریغ
بمعنی گریز باشد که از گریختن است. (برهان) (آنندراج). صحیح گریغ است و مؤلف سراج گوید: این خطای فاحش است چرا که بمعنی گریختن با گاف فارسی است نه تازی و این از اعجب عجایب است. (سراج اللغات) (از حاشیۀ برهان چ معین). گریز. فرار. (ناظم الاطباء) :
ز دیدار من زود گیرد کریغ
ز من دیدن خویش دارد دریغ.
فردوسی.
مگر داشت آهنگ و راه کریغ
مرا گشت از آن جان و دل بیدریغ.
فردوسی.
چو روزی که دارد به خاور کریغ
هم از باختر برزند باز تیغ.
فردوسی (از فرهنگ اوبهی).
رصد عشق تو جهان بگرفت
چون تمنا کنم کریغ از تو.
خاقانی.
، بمعنی پر ریختن جانوران پرنده هم بنظر آمده است. (برهان) (آنندراج). کریز. کریژ. کریزه. کریج. کریچ. کریچه. (حاشیۀ برهان چ معین). تولک. پر ریختن پرندگان. (فرهنگ فارسی معین)
لغت نامه دهخدا

کرین

کرین
جرثقیل یا کرین (Crane) وسیله ای متحرک، چهار چرخه و مجهز به بازوی تاشویی که در انتهای آن سکویی قرار دارد. روی سکو دوربین قرار می گیرد و فیلم بردار، مدیر فیلم برداری و گاه حتی کارگردان هم پشت آن می نشینند. جرثقیل می تواند به جلو و عقب حرکت کند و بازو هم قادر به بالا و پایین رفتن است. عموما این دستگاه ها، برقی یا هیدرولیکی هستند، برخی از انواع آنها هم با دست راه می افتند. حرکت این وسیله نرم و روان است و میدان عمل وسیعی را در اختیار می گذارد. انواع کوچک این جرثقیل ها را تولیپ می نامند. تولیپ برای فیلم برداری در خارج از استودیو بسیار مفید است
کرین
فرهنگ اصطلاحات سینمایی