جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با کریشک

کریشک

کریشک
بمعنی انگشت کهین است، چنانکه مهذب الاسماء در ترجمه خنصر گفته است. (آنندراج) (از انجمن آرای ناصری)
لغت نامه دهخدا

چریشک

چریشک
دهی جزء دهستان افشاریۀ ساوجبلاغ بخش کرج شهرستان تهران که در 33هزارگزی باختر کرج و 3هزارگزی جنوب هشتجرد واقع است و 96 تن سکنه دارد. آبش از قنات و رود کردان، محصولش غلات، صیفی، بنشن، چغندر قند، باغات و لبنیات، شغل اهالی زراعت و گله داری و راهش ماشین رو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1)
لغت نامه دهخدا

خریشک

خریشک
خریطۀ چرمین که نعلبندان در آن ابزار کار نهند. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا

کرشک

کرشک
دهی از دهستان سیاه رود بخش افجۀ شهرستان تهران، کوهستانی و سردسیر است و 159 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1)
لغت نامه دهخدا