معنی کرو کرو ((کَ)) کره. کری، پرده سفیدی که عنکبوت سازد و در آن تخم کند و بچه برآرد کره. کری، پرده سفیدی که عنکبوت سازد و در آن تخم کند و بچه برآرد تصویر کرو فرهنگ فارسی معین