معنی کرفت
کرفت
((کِ رِ))
پلیدی، نجاست، چرک
تصویر کرفت
فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با کرفت
کرفت
کرفت
پلید، چرکین
فرهنگ لغت هوشیار
کرفت
کرفت
پلید، چرکین
فرهنگ فارسی عمید
کرفت
کرفت
قریه ای است پنج فرسنگی میانۀ شمال و مغرب شهر خفر. (فارسنامۀ ناصری)
لغت نامه دهخدا
کلفت
کلفت
ضخیم
فرهنگ واژه فارسی سره
کرنت
کرنت
عمل جراحی، عمل کردن، جراحی
فرهنگ واژه فارسی سره
کرخت
کرخت
بی حس
فرهنگ واژه فارسی سره
خرفت
خرفت
کند فهم، کند ذهن
فرهنگ لغت هوشیار
ترفت
ترفت
شکسته گردیدن
فرهنگ لغت هوشیار
کنفت
کنفت
چرکین، کثیف، ضایع، شرمسار
فرهنگ فارسی عمید