معنی کرچه - فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با کرچه
کرچه
- کرچه
- کُریچ، خانۀ کوچک، خانه ای که فالیزبانان با شاخه های درخت برای خود درست می کنند، گُریچ، کومه، کازه
فرهنگ فارسی عمید
کرچه
- کرچه
- اطاقکی که فالیز بانا و مزارعان در فالیز و مزرعه از چوب و علف سازند: (بچشم همتت از راه فرهنگ فلک نه دست و شش پی کرچه تنگ) (امیر خسرو)
فرهنگ لغت هوشیار
کرچه
- کرچه
- خانه ای که فالیزبانان و مزارعان در مزرعه از چوب و علف سازند. (برهان) (از آنندراج) (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
کرچه
- کرچه
- لیقه و پنبه و یا ابریشم خام که در دوات گذاشته مرکب تحریر و سیاهی روی آن ریزند و از آن تحریر کنند. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
کرچه
- کرچه
- باغچه ای کوچک و حصار شده در اطراف خانه یا آبادی، دیوار سنگی.، غریب گز، نوحی حشره
فرهنگ گویش مازندرانی