جدول جو
جدول جو

معنی کرت بندی

کرت بندی((کَ. بَ))
تقسیم مزارع و باغچه ها به قسمت های تقریباً مساوی
تصویری از کرت بندی
تصویر کرت بندی
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با کرت بندی

کرت بندی

کرت بندی
کردبندی. تقسیم مزارع و باغچه ها به قسمتهای تقریباً مساوی. (از فرهنگ فارسی معین). تقسیمات زمین زراعی و باغچه به قطعات مستطیل شکل محدود به مرزهای برآمده از خاک. و رجوع به کرت شود
لغت نامه دهخدا

نرخ بندی

نرخ بندی
نرخ چیزهایی را معین کردن، نرخ بستن، تعیین نرخ کردن
نرخ بندی
فرهنگ فارسی عمید

صورت بندی

صورت بندی
نگار بندی، رده بندی صورت کشی نقاشی، به صورتهای مختلف در آوردن سربازان برای عملیات جنگی (مثلث مثلث عکس پله به راست پله به چپ خطوط مستقیم خطوط موازی)
فرهنگ لغت هوشیار

طرح بندی

طرح بندی
نقشه کشی، برداشتن گرده چیزی، تنظیم و ترتیب خیابانها
طرح بندی
فرهنگ لغت هوشیار

فرم بندی

فرم بندی
بستن فرمها و جدول کشی در روی کاغذ که بطور افقی و عمودی کشیده شود. وسایل عمده فرم بندی خط برنج و بابوشکه و گواد راد می باشد، طرز کار فرمبندی عینا مانند حروفچینی است منتهی در فرم بندی عوض حروف از خط برنج استفاده می کنند (در فرم بندی حروف هم به کار می رود ولی بسیار کم)
فرهنگ لغت هوشیار