جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با کرایه نشین

کرایه نشین

کرایه نشین
سلاک نشین آنکه در خانه و جایی که کرایه کرده اقامت کند
کرایه نشین
فرهنگ لغت هوشیار

کرایه نشین

کرایه نشین
مستاجر، آنکه خانه، دکان یا چیز دیگر را اجاره کند، اجاره کننده، اجاره دار، اجاره نشین
کرایه نشین
فرهنگ فارسی عمید

کرایه نشین

کرایه نشین
اجاره نشین. (یادداشت مؤلف). آنکه در خانه و جایی که کرایه کرده است اقامت کند. (فرهنگ فارسی معین)
لغت نامه دهخدا

کرایه نشینی

کرایه نشینی
عمل کرایه نشین: ... (وزن و دو کودک عزیز ش را از نا راحتیها کرایه نشینی برهاند)
فرهنگ لغت هوشیار

کرایه نشینی

کرایه نشینی
اجاره نشینی. (یادداشت مؤلف). عمل کرایه نشین. (فرهنگ فارسی معین) : و زن و دو کودک عزیزش را از ناراحتیهای کرایه نشینی برهاند. (شوهر آهوخانم از فرهنگ فارسی معین)
لغت نامه دهخدا

کجاوه نشین

کجاوه نشین
کسی که در کجاوه نشیند. (ناظم الاطباء). آنکه در کجاوه قرار گیرد و سفر کند: کجاوه نشینی را شنیدم که با عدیل خود میگفت. (گلستان)
لغت نامه دهخدا

کناره نشین

کناره نشین
گوشه نشین. انزواطلب، ساحل نشین. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا)
لغت نامه دهخدا

سایه نشین

سایه نشین
کسی که در سایه نشیند، کسی که تعب و و رنج روزگار ندیده و نچشیده باشد
فرهنگ لغت هوشیار

سایه نشین

سایه نشین
کسی که در سایه بنشید، کنایه از شخص بی کاره و خوش گذران که به بی کاری و بطالت عادت کرده و تن به رنج و زحمت ندهد
سایه نشین
فرهنگ فارسی عمید