جدول جو
جدول جو

معنی کرایم

کرایم((کَ یِ))
جمع کریمه، زنان با مروت، بزرگ قدر، ارجمند
تصویری از کرایم
تصویر کرایم
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با کرایم

کرایم

کرایم
جمع کریمه زنان با مرورت، بزرگ قدر ارجمند: (هر گونه تحف و هدایا از کرایم اموال صامت و ناطق و نفایس اجناس لایق و فایق را وسیله سعادت یک التفات از بندگان آستان اقبال آشیان میساختند) (ظفر نامه یزدی)
کرایم
فرهنگ لغت هوشیار

کرایم

کرایم
جَمعِ واژۀ کریمه. زنان بامروت. (فرهنگ فارسی معین) ، بزرگ قدر. ارجمند: هرگونه تحف و هدایا از کرایم اموال صامت و ناطق و نفایس اجناس لایق و فایق را وسیلۀ سعادت یک التفات از بندگان آستان اقبال آشیان می ساختند. (ظفرنامۀ یزدی از فرهنگ فارسی معین)
لغت نامه دهخدا

جرایم

جرایم
جریمه ها، پولهایی که از مجرمین گرفته می شود، مجازات نقدی، کنایه از مجازات ها، گناه ها، بزه ها، جمعِ واژۀ جریمه
جرایم
فرهنگ فارسی عمید