جدول جو
جدول جو

معنی کراهت داشتن

کراهت داشتن((~. تَ))
نفرت داشتن، ناپسند بودن
تصویری از کراهت داشتن
تصویر کراهت داشتن
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با کراهت داشتن

کراهت داشتن

کراهت داشتن
استکراه. (منتهی الارب). نفرت داشتن. بی میل بودن. ناگوارایی داشتن. (ناظم الاطباء). ناخوش داشتن. مکروه داشتن. تقبیح کردن. (یادداشت مؤلف) : چون ابراهیم به صدوبیست سال رسید وقت رحلت نزدیک شد و کراهت می داشت. (قصص الانبیاء ص 57)
لغت نامه دهخدا

فراغت داشتن

فراغت داشتن
آسایش داشتن، فراموش کردن، پروا داشتن آسوده بودن آرامش داشتن، فرصت داشتن مجال داشتن، غفلت داشتن فراموش کردن
فرهنگ لغت هوشیار

کفایت داشتن

کفایت داشتن
کارآمد بودن، شایستگی داشتن لایق بودن شایستگی داشتن، از عهده اداره امور بوجهی نیک برآمدن: ماکان مردی دلیر است و با دلیری و مردی کفایت دارد وجود هم
فرهنگ لغت هوشیار