کذاب کذاب دروغگوی. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). کثیرالکذب. (اقرب الموارد) ، مکار. حیله باز. غدار. (ناظم الاطباء) لغت نامه دهخدا
کذاب کذاب دروغ گفتن. کَذِب. کَذبه. کِذّاب. (اقرب الموارد) (منتهی الارب). کِذب. کِذبه. (منتهی الارب). کِذِب. (اقرب الموارد). رجوع به مترادفات کلمه شود لغت نامه دهخدا
کذاب کذاب دروغ گفتن. کِذاب. کِذب. (اقرب الموارد). کِذب. (منتهی الارب). رجوع به هر یک از این مصادر شود، تکذیب. نیک انکار کردن کاری را. قوله تعالی: و کذبوا بآیاتنا کذاباً (قرآن 28/78). (از ناظم الاطباء). رجوع به تکذیب شود لغت نامه دهخدا