معنی کحل دان
- کحل دان((کُ حْ لْ))
- سرمه دان
واژههای مرتبط با کحل دان
ثفل دان
- ثفل دان
- تفدان آوندی که در آن تف اندازند
اصل دان
- اصل دان
- ریشه دان شناسنده اصل عارف بحقیقت اشیا
ثفل دان
- ثفل دان
- جای ثفل، ظرفی که در آن اخلاط سینه و آب دهان بیندازند
غزل دان
- غزل دان
- سبد دوخت و دوز سبد بافتنی سبدی که زنان در آن رشته را به وقت دوختن نگاهدارند
کاله دان
- کاله دان
- سله و سبدی که زنان پنبه رشتنی و ریسمان رشته شده را در آن گذارند
کیل دار
- کیل دار
- آنچه از نمد پوشیده شده. یا سپر کیل دار. سپری که از موی بز پوشیده باشند: بزر خشت بر سر سپر کیل دار گذشت و بدیگر سوا فکند خوار. توضیح کسره اضافت و صفی بمناسبت وزن شعر حذف شده (ایضا ح)
محل دار
- محل دار
- نگاهدارنده محل، نگهبان و حارص محله شهر
نقل دان
- نقل دان
- گزکدان ظرفی که در آن تنقلات و مزه شراب میریختند: بفرمود کارند خوانهای خورد همان نقل دانهای نادیده گرد. (نظامی. لغ. نادیده گرد) و مجلس بزم بیاراستندو نقل دانها (ی) زرین و سیمین و صراحی زرین لطیف نهاده، ظرفی شیشه یی که در دکانهای عطاری و شیرینی فروشی در آن نقل و آب نبات و مانند آن ریزند، طاقچه کوچک که عموما اطرافش گچ بری و نقاشی شده (بمناسبت اینکه در قدیم جای گذاشتن نقل بوده)
کاله دان
- کاله دان
- سبدی که زنان گلوله های پنبه و نخ های ریسیده را در آن می گذارند
