جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با کج خلق

کج خلق

کج خلق
گنده مغز بد خوی بد خوی بد خلق بد اخق: (آن یکی کج خلق ستیزه جو ایراد گیر و نچسب بوده است) (شام)
کج خلق
فرهنگ لغت هوشیار

کج خلق

کج خلق
بدخو. بدسرشت. (آنندراج). بدخلق. زشتخوی. متغیر. (ناظم الاطباء). تند. ترشخو. تندخو. بداخلاق. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا

کج خلقی

کج خلقی
بد خویی بد خلقی بد اخقی، عصبانیت: (من از کج خلقی مجلس را ترک کردم)
کج خلقی
فرهنگ لغت هوشیار

کج خلقی

کج خلقی
حالت و چگونگی کج خلق. عمل کج خلق. زشتخویی. تغیر. تشدد. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا

کج خلقت

کج خلقت
که خلقت کج وناراست دارد. که در آفرینش او کجی بود:
نیست در این خوشه جز مشتی دغل
درخور کج خلقتی چون این جمل.
(یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا