جدول جو
جدول جو

معنی کج افتادن

کج افتادن((کَ. اُ دَ))
کج کردن، دشمن شدن
تصویری از کج افتادن
تصویر کج افتادن
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با کج افتادن

کج افتادن

کج افتادن
کج افتادن با کسی. بدو بد بین شدن، تصمیم باذیت او گرفتن
کج افتادن
فرهنگ لغت هوشیار

لج افتادن

لج افتادن
لج افتادن با کسی، با وی بستیزه برخاستن. آغاز ستیزه کردن با کسی
لغت نامه دهخدا

پا افتادن

پا افتادن
میسر شدن دست دادن: اگر پا بیفتد، اتفاق خوب یا بدی پیش آمدن: پای بدی برایم افتاد
فرهنگ لغت هوشیار