معنی کتنبل - فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با کتنبل
کتنبل
- کتنبل
- تنبل و شکم پرست. کتمبر. کتنبر. (فرهنگ فارسی معین). رجوع به کتنبر شود
لغت نامه دهخدا
کتنبر
- کتنبر
- کتنبل. مردم کاهل و لندی و شکم پرست و پرخور باشد. (برهان) (آنندراج). کاهلی بود بسیارخوار. (اوبهی). تنبل. (از ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
متنبل
- متنبل
- تیردار. (مهذب الاسماء) (آنندراج) (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). رجوع به نَبل شود
لغت نامه دهخدا