جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با کتخ

کتخ

کتخ
کشک قروت، نان خورشی که از شیر و دوغ ترش و نمک سازند شیراز: (مدام تا که بخاصیت اهل صفرا را موافق است همه عمر ناردان و کتخ. ) (عمید لوبکی رشیدی)
کتخ
فرهنگ لغت هوشیار

کتخ

کتخ
کَشک، ماده ای جامد یا مایع از انواع لبنیات که از جوشاندن دوغ تهیه می شود، پینوک، قُروت، تیکوز، کَتَغ، پینو
کتخ
فرهنگ فارسی عمید

کتخ

کتخ
چاشنی را گویند و آن ترشی و شیرینی بهم آمیخته باشد. (برهان). چاشنی باشد ممزوج از ترشی و شیرینی که در آشها بریزند و آن را به ترکی قاتق گویند. (فرهنگ جهانگیری)
لغت نامه دهخدا

کتخ

کتخ
بمعنی کشک باشد که دوغ خشک شده است و ترکان قروت گویند. (برهان). کشک باشد که در آش کنند. (آنندراج). کشک. (اوبهی) :
مدام تا که ز خاصیت اهل صفرا را
موافق است همه عمر ناردان و کتخ.
خواجه عمید لوبکی (از جهانگیری).
، نان خورشی را گویند که از شیر و دوغ ترش و نمک سازند و عربان شیراز گویند. (برهان) (از ناظم الاطباء). از ترشی و شیرینی هر چه با نان خورند که قتق گویند و ظاهراً کتخ فارسی و قتق ترکی باشد. (آنندراج). کتغ. (فرهنگ جهانگیری)
لغت نامه دهخدا

کرخ

کرخ
بی حس، برای مِثال سر چاه چنین مباش کرخ / زان که چاه است بر سر دوزخ (آذری طوسی- مجمع الفرس - کرخ)، با حالت سستی و بی حالی
کرخ
فرهنگ فارسی عمید