جدول جو
جدول جو

معنی کپر

کپر((کَ پَ))
آلونگ، خانه ای که از نی و حصیر ساخته باشند
تصویری از کپر
تصویر کپر
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با کپر

کپر

کپر
پَرچین، دیواری که از بوته های خار و شاخه های درخت در گرداگرد باغ یا کشتزار درست کنند، شاخ و برگ درخت و بوته های خار که بر سر دیوار باغ به ردیف بگذارند تا مانع عبور شود، خاربَست، خاربَند، خارچین، فُلغُند، چَپَر،
نرده، کلبۀ کوچکی که از شاخه های درخت و گیاه های خشک درست می کنند
کپر
فرهنگ فارسی عمید

کپر

کپر
دهی است از دهستان جاپلق شهرستان الیگودرز. سکنه 305 تن. آب از قنات و چاه. محصول آن غلات و لبنیات. شغل اهالی زراعت و گله داری. صنایع دستی آنان جاجیم بافی است. (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا

کپر

کپر
در لغت مردم بلوچ، خانه ای است از نی و بوریا و مانندآن. خانه هائی است که اسکلت آنها از چوب خرماست و اطراف آنها با حصیر بسته می شود. نام خانه های حصیری که در فلاحیه خوزستان کنند، که گاه از منسوجی درشت و گاه از شاخ و برگ درخت ساخته می شود. (یادداشت مؤلف). خانه نیی. کومه. آلونک. عریش. (فرهنگ فارسی معین)
لغت نامه دهخدا

کپر

کپر
بوته ی بزرگ که آن را گپر هم گویند، قسمت پایین و بوته مانند درختان بریده شده که معمولا خشک هستند
فرهنگ گویش مازندرانی