جدول جو
جدول جو

معنی کبیده

کبیده((کُ دَ یا دِ))
آردی که گندم، برنج، نخود یا جو آن را بریان کرده باشند
تصویری از کبیده
تصویر کبیده
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با کبیده

کبیده

کبیده
آردی راگویند که گندم آن را بریان کرده باشند. (برهان) (آنندراج) ، آرد برنج و نخود و جو بریان کرده و غیر بریان کرده را نیز گویند. (برهان) (از ناظم الاطباء). پِست. (آنندراج). اسم فارسی سویق است که پِست نیز نامند و به هندی ستو گویند. (فهرست مخزن الادویه) ، دلیده که درشته و شکسته شدن گندم و بلغور باشد. (برهان). دلیده و بلغور جو و گندم. (ناظم الاطباء). بربور، کبیدۀ گندم. (منتهی الارب) ، هر طعامی که در تنور پزند، آشی که از جو و برنج و مسکه سازند. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا

کبیده

کبیده
رنجیده. غمگین. (یادداشت مؤلف). و رجوع به کبیدن شود
لغت نامه دهخدا

کفیده

کفیده
ازهم بازشده، شکافته، ترکیده، برای مِثال کفیدش دل از غم چو آن کفته نار / کفیده شود سنگ تیمارخوار (رودکی - ۵۴۲)
کفیده
فرهنگ فارسی عمید