جدول جو
جدول جو

معنی کبر

کبر((کَ بِ))
گیاهی است از رده دو لپه ای های جدا گلبرگ که سردسته تیره ای به نام کبرها می باشد. بوته های گیاه مزبور اکثر به شکل درختچه می باشد و گاهی هم به صورت درخت درمی آید
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با کبر

کبر

کبر
درختچه ای خاردار، با برگ های پهن و گل های سفید که مصرف دارویی دارد و از غنچۀ آن ترشی تهیه می شود
کبر
فرهنگ فارسی عمید

کبر

کبر
بزرگی، بزرگ سالی، مقابلِ صِغَر، در فقه سن بلوغ که در دختران نه سالگی و در پسران پانزده سالگی است
کبرِ سن: سال خوردگی
کبر
فرهنگ فارسی عمید

کبر

کبر
خِفتان، نوعی جامۀ کژآگند که هنگام جنگ بر تن می کردند، گَپر، گَبر، قَزاگَند، تِجفاف، برای مِثال یکی کبر پوشید زال دلیر / به جنگ اندر آمد به کردار شیر (فردوسی - ۱/۳۱۲)
کبر
فرهنگ فارسی عمید

کبر

کبر
بزرگ گردیدن و کلان و تن دار شدن نخوت، خودنمائی، غرور، عجب، افاده
کبر
فرهنگ لغت هوشیار

کبر

کبر
کوهی بزرگ که به صیمره متصل می شود. (معجم البلدان) ، ناحیه ای است به خوزستان. (معجم البلدان) (منتهی الارب).
لغت نامه دهخدا