جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با کاوش

کاوش

کاوش
جستجو، تفحص، کندن زمین، کنایه از رخنه، نفوذ، برای مِثال پرستیدن داور افزون کند / ز دل کاوش دیو بیرون کند (فردوسی - ۷/۱۸۱)
کاوش
فرهنگ فارسی عمید

کاوش

کاوش
کاویدن. حفر. کندگی. نقب، تفتیش وتجسس و تفحص، غور و تفکر و تأمل. (ناظم الاطباء) ، نفوذ. تأثیر:
پرستیدن داور افزون کنید
ز دل کاوش دیو بیرون کنید.
فردوسی.
، (اصطلاح باستانشناسی) حفاری در خرابه های بناهای تاریخی و مطالعه در آثاری که از صنایع و فرهنگ مردمان روزگاران پیش بدست می آید
لغت نامه دهخدا

کاوه

کاوه
از شخصیتهای شاهنامه، نام آهنگری ایرانی در زمان ضحاک و برپادارنده پرچم ایران (درفش کاویانی) و رهبر قیام علیه ضحاک ماردوش
کاوه
فرهنگ نامهای ایرانی