مُرَکَّب اَز: کاو (کاویدن، + اک پسوند اسم فاعل و اسم مفعول)، (از حاشیۀ برهان چ معین)، خالی و تهی و پوچ و بی مغز، (ناظم الاطباء)، میان خالی و پوچ و بی مغز، (برهان) : بجز عمود گران نیست روز و شب خورشش شگفت نیست ازو گر شکمش کاواک است، لبیبی، - میان کاواک، میان تهی، (ناظم الاطباء)