جدول جو
جدول جو

معنی کاناز

کاناز
کناز، بن خوشه خرما، آن جا که به نخل چسبیده
تصویری از کاناز
تصویر کاناز
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با کاناز

کاناز

کاناز
قسمت انتهایی خوشۀ خرما که به شاخه چسبیده است، کَنَز، کَناز، برای مِثال من بدان آمدم به خدمت تو / که برآید رطب ز کانازم (رودکی - ۵۲۵)
کاناز
فرهنگ فارسی عمید

کاناز

کاناز
بن خوشه خرما آنجا که بنخل چسبیده: (من بدان آمدم بخدمت تو که بر آید رطب ز کانازم) (رودکی)
کاناز
فرهنگ لغت هوشیار

کاناز

کاناز
چوب بن خوشۀ خرما را گویند یعنی جایی که به نخل چسبیده باشد، (برهان) (اوبهی) (آنندراج) (فرهنگ اسدی) (صحاح الفرس) (ناظم الاطباء) (شعوری ج 2 ص 340)، گمان می کنم مراد غلافی است که شکوفۀ خرما از آن بیرون آید، چوب بیخ خوشۀ خرما چسبیده بدرخت، (یادداشت مؤلف)، کناز، کنز، تنلاب، طلع، طلعه:
من بدان آمدم بخدمت تو
تا برآید رطب ز کانازم،
رودکی،
عجب نباشد اگر از نحوست طالع
مخالفان ورا زهر روید از کاناز،
شمس فخری (از فرهنگ جهانگیری)،
، خوشۀ خرما، (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا

کانال

کانال
مجرای مصنوعی عبور آب برای حمل و نقل، ترعه مثلاً کانال پاناما، مجرای عبور آب برای آبیاری، انتقال فاضلاب و مانند آن ها، مجرایی از جنس ورق آهن گالوانیزه برای هدایت هوا مثلاً کانال کولر،
مسیری که برای عبور دادن کابل های برق یا مخابرات، لوله های گاز یا آب در زمین یا در دیوار ایجاد می کنند، شبکۀ تلویزیونی، کنایه از مسیر فکر یا عمل، وسیله
کانال
فرهنگ فارسی عمید

کانال

کانال
بمعنای آبراهه ایست که میان دو دریا یا دو آبگیر ایجاد کنند
کانال
فرهنگ لغت هوشیار

کانال

کانال
ترعه، مجرای وسیع بین دو دریا که برای عبور کشتی ساخته می شود، راه آب
کانال
فرهنگ فارسی معین