معنی کاناپه کاناپه((پِ)) نیمکت بزرگ پشت دار کاناپه تختخواب شو: نوعی کاناپه که باز می شود و به صورت تختخواب درمی آید تصویر کاناپه فرهنگ فارسی معین
کاناپه کاناپه تختخواب مجهز به پرده برای جلوگیری از پشه، جای وسیع برای نشستن چند تن. نیمکت مبلی لغت نامه دهخدا
جانانه جانانه کامل، درست وحسابی مثلاً کتک جانانه، دلبر زیبا و بسیار دوست داشتنی که عاشقش او را مانند جان خود دوست دارد، معشوق، محبوب، برای مِثال سینه ام زآتش دل در غم جانانه بسوخت / آتشی بود دراین خانه که کاشانه بسوخت (حافظ - ۵۲) فرهنگ فارسی عمید