جدول جو
جدول جو

معنی کالبدشکافی

کالبدشکافی((~. ش))
باز کردن و شکافتن کالبد مرده در آزمایشگاه، تشریح علمی
تصویری از کالبدشکافی
تصویر کالبدشکافی
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با کالبدشکافی

کالبدشکافی

کالبدشکافی
شکافتن جسد مرده برای آزمایش یا بررسی علت مرگ او، تشریح عملی بدن برای بررسی اعضای درونی
کالبدشکافی
فرهنگ فارسی عمید

کالبدشکافی

کالبدشکافی
تشریح. شکافتن اندامهای آدمی تا بشناسند که هر عضوی از چه ترکیب و یا تشکیل یافته و در کجا قرار گرفته و چگونه بهم پیوسته است. رجوع به کالبدگشایی شود
لغت نامه دهخدا

کالبد شکافی

کالبد شکافی
تشریح، شکافتن اندامهای آدمی را تا بشناسند که هر عضوی از چه ترکیب با تشکیل یافته
فرهنگ لغت هوشیار

کالبدشکاف

کالبدشکاف
شکافندۀ کالبد، کسی که کالبد شکافی می کند، متخصص کالبدشکافی
کالبدشکاف
فرهنگ فارسی عمید

کالبدشناسی

کالبدشناسی
عملی که از طریق کالبد شکافی به بررسی ساختمان بدن می پردازد، تشریح، آناتومی
کالبدشناسی
فرهنگ فارسی عمید

کالبدشناسی

کالبدشناسی
علم مطالعه ساختمان اندام های جانوران و گیاهان، آناتومی
کالبدشناسی
فرهنگ فارسی معین