جدول جو
جدول جو

معنی کاسه بند کردن

کاسه بند کردن((~ ~. کَ دَ))
تملق گفتن، چاپلوسی کردن، طمع داشتن
تصویری از کاسه بند کردن
تصویر کاسه بند کردن
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با کاسه بند کردن

کاسه بند کردن

کاسه بند کردن
تملق گفتن چاپلوسی کردن: (میکند از بهر لبش نوشخند پیش لبش دختر رز کاسه بند) (اشرف)، طمع داشتن (غیاث)
کاسه بند کردن
فرهنگ لغت هوشیار

کاسه بند کردن

کاسه بند کردن
خوش آمد نمودن و طمع داشتن. (غیاث). تملق و چاپلوسی کردن. (آنندراج) :
میکنداز بهر لبش نوشخند
پیش لبش دختر رز کاسه بند.
اشرف (آنندراج)
لغت نامه دهخدا

کوچه بند کردن

کوچه بند کردن
سد و بند کردن سر کوچه ها: شهر را کوچه بند کرد بمحارست مشغول شدند، نشان کردن و علامت گذاردن حد کوچه ها
فرهنگ لغت هوشیار

کوچه بند کردن

کوچه بند کردن
سد و بند کردن سر کوچه ها. (فرهنگ فارسی معین) : شهر را کوچه بند کرده به محارست مشغول شدند. (عالم آرا از فرهنگ فارسی معین) ، نشان کردن و علامت گذاردن حد کوچه ها. (فرهنگ فارسی معین)
لغت نامه دهخدا