جدول جو
جدول جو

معنی کارتکس

کارتکس((تِ))
قفسه کشوداری که در کشوهای آن کارت های مربوط به مشخصات کتاب ها، مجلات و مانند آن ها نگه داری می شود، کارتی که روی آن زمان ورود یا خروج کالای موجود نوشته می شود، کارت زن، کارد پهن و دسته داری که نقاشان در و پنجره و ساخ
تصویری از کارتکس
تصویر کارتکس
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با کارتکس

کاردکس

کاردکس
کارتی که در آن تعداد و تاریخ ورود و خروج کالای معینی به انبار ثبت شود
فرهنگ فارسی معین

کاراکس

کاراکس
شهری بوده وصل به پیل کاسپین که سر درۀ خوار حالیه باشد و بنا بر تحقیقاتی که بعمل آمد شهر کاراکس در جائی بوده که حالا ایوان کیف است، (و باید دانست که پیل در زبان یونانی بمعنی دروازه است پس پیل کاسپین یعنی دروازۀ کاسپین)
لغت نامه دهخدا

کارتک

کارتک
در سنسکریت کارتیکه، یکی از شهور (ماههای) هندی قدیم. رجوع به تحقیق ماللهند بیرونی ص 106، 107، 181، 201، 206، 250، 285، 287، 289، 291، 294 شود
لغت نامه دهخدا

کارتنک

کارتنک
تنیدۀ عنکبوت، تار عنکبوت، عَنکَبوت، جانوری بندپا با غده هایی در شکم که ماده ای از آن ترشح می شود که از آن تار می تند و در آن زندگی و به وسیلۀ آن شکار می کند
تارتَن، تارتَنَک، کاربافَک، کارتَن، شیرمَگَس، مَگَس گیر، تَنَنده، تَنَندو، کَراتَن
کارتنک
فرهنگ فارسی عمید