معنی کارپیچ کارپیچ پارچه ای که گلابتون دوزان لفافه کار خود سازند به جهت محافظت از آن، دسته و بسته، تنگ فرهنگ فارسی معین
کارپیچ کارپیچ جامه و پارچه را گویند که کشیده گران و گلابتون دوزان لفافۀ کار خود سازند بجهت محافظت آن، (برهان)، لفافه که زردوزان برای قماش سازند، (انجمن آرای ناصری)، بقچه، دسته و بسته، تنگ، پشتاره، (ناظم الاطباء) لغت نامه دهخدا
کار پیچ کار پیچ پارچه ای که کشیده گران و گلابتون دوزان لفافه کار خود سازند به جهت محافظت آن لفافه ای که زر دوزان برای قماش سازند، دسته و بسته پشتاره فرهنگ لغت هوشیار
مارپیچ مارپیچ مسیری که براساس پیچیده شدن جسم به دور یک استوانه ساخته می شود، دارای پیچ و خم، پر پیچ و خم فرهنگ فارسی عمید