جدول جو
جدول جو

معنی کار کردن

کار کردن((کَ دَ))
عمل کردن، به جا آوردن، به کاری پرداختن، تأثیر کردن، کارگر شدن
تصویری از کار کردن
تصویر کار کردن
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با کار کردن

کار کردن

کار کردن
به کاری پرداختن، به کاری مشغول بودن، به کار بستن، به جا آوردن، جنگ کردن، کارزار کردن، عمل کردن
کار کردن
فرهنگ فارسی عمید