معنی کار چاق کنی - فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با کار چاق کنی
کار چاق کن
- کار چاق کن
- کار راه انداز میانجی آنکه کار مردم را راه اندازد کسی که کارها را روبراه کند دلال واسطه (معامله)
فرهنگ لغت هوشیار
کارچاق کن
- کارچاق کن
- واسطۀ معامله، دلال، کسی که معمولاً با گرفتن رشوه کاری را رو به راه می کند
فرهنگ فارسی عمید