معنی کار بستن تصویر کار بستن کار بستن ((بَ تَ)) استعمال کردن، عمل کردن، به جا آوردن، اجرا کردناستعمال کردن، عمل کردن، به جا آوردن، اجرا کردن فرهنگ فارسی معین