جدول جو
جدول جو

معنی کاخ نشین

کاخ نشین((نِ))
ساکن کاخ، ثروتمند، مرفه
تصویری از کاخ نشین
تصویر کاخ نشین
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با کاخ نشین

کاخ نشین

کاخ نشین
آنکه در کاخ و عمارت عالی زندگی می کند، کنایه از مرفه، ثروتمند، برای مِثال از حادثه لرزند به خود کاخ نشینان / ما خانه به دوشان غم سیلاب نداریم (صائب - لغت نامه - کاخ نشین)
کاخ نشین
فرهنگ فارسی عمید

کاخ نشین

کاخ نشین
آنکه در قصر اقامت دارد شاه امیر: (از حادثه لرزند بخود کاخ نشینان ما خانه بدوشان غم سیلاب نداریم) (صائب)
کاخ نشین
فرهنگ لغت هوشیار

کاخ نشین

کاخ نشین
قصرنشین. شاه. امیر:
از حادثه لرزند بخود کاخ نشینان
ما خانه بدوشان غم سیلاب نداریم.
صائب
لغت نامه دهخدا

راه نشین

راه نشین
آنکه در کنار راه نشیند، گدای سر راه، بی خانمان، غریب یا حکیم راه نشین. یا حکیم راه نشین متطببی که در کنار خیابانها مینشست و مردم را با دادن بعض حبوب مداوا میکرد
فرهنگ لغت هوشیار

شاه نشین

شاه نشین
جای نشستن شاه در اتاق، قسمتی از یک اتاق بزرگ که شبیه ایوان ساخته می شد اما به طرف حیاط در نداشت، غرفۀ داخل اتاق
شاه نشین
فرهنگ فارسی عمید