معنی کاتر
کاتر
((تِ))
تیغ دسته دار بسیار تیز
تصویر کاتر
فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با کاتر
کافر
کافر
بی خدا، خدا نشناس
فرهنگ واژه فارسی سره
کاتب
کاتب
نویسنده
فرهنگ واژه فارسی سره
پاتر
پاتر
هندی رامشگر پایکوب لاتینی کشیش
فرهنگ لغت هوشیار
ساتر
ساتر
پوشنده، روپوش، عورت پوش
فرهنگ لغت هوشیار
خاتر
خاتر
غدر کننده و فریبنده
فرهنگ لغت هوشیار
پاتر
پاتر
زن آوازه خوان، رقاصه
فرهنگ فارسی عمید
ساتر
ساتر
پوشاننده، پنهان کننده
فرهنگ فارسی عمید
فاتر
فاتر
سست، ضعیف، نیم گرم، ولرم
فرهنگ فارسی عمید
کاتد
کاتد
قطب منفی پیل الکتریکی، باطری و مانند آن ها
فرهنگ فارسی عمید