کابوک. آشیان مرغان را گویند عموماً و آشیان کبوتر و مرغ خانگی و گنجشکی که در خانه آشیان داشته باشد خصوصاً. (برهان قاطع) : شریجه، کابک کبوتران که از نی ساخته باشند. (منتهی الارب) : چو کبتر تبسی خانه کرده هر کابک چو مارسغدی ره یافته به هر کاواک. سوزنی. آنکه طبعش در کبوتر خانه روحانیان از بروج رفرف افلاک کابک میکند. سیف اسفرنگی. بقصر جاهش ار پرد پرستک کند از شهپرسیمرغ کابک. سراج الدین راجی. ، زنبیل مانندی را نیز گویند که در خانه ها آویزند تا کبوتر در آن تخم کند و بچه برآرد. (برهان) : جدیله، کابک کبوتران. (منتهی الارب) ، رفیده را نیز گفته اند و آن لته ای چند باشدکه بر روی هم دوزند مانند گرد بالشی و خمیر نان را تنک ساخته بر روی آن گسترانن-د و ب-ر تن-ور چسبانن-د. (ب-رهان)
باباک، پدر غنی، حاکم ایل، پدر کوچک، نام پیشوای خرم دینیان، استوار، پاپک، از شخصیتهای شاهنامه، نام دلاور ایرانی، پسر ساسان موبِد معبد آناهیتا، پدر اردشیر بنیان گذار سلسله ساسانی، تخلص شاعرکرد علی اصغر سریری (نگارش کردی: بابهک)