قال و قیل. گفت و شنید. مباحثه. (انجمن آرای ناصری) : از قیل و قال مدرسه حالی دلم گرفت یک چند نیز خدمت معشوق و می کنم. حافظ. ، سر و صدا. جنجال. (فرهنگ فارسی معین) : قیل و قال و اعتراض بی مزه باعث آن شد که نواب مهد علیا در آذربایجان توقف نفرمود. (عالم آرا ص 238). رجوع به قال و قیل شود
گفتگو. (مهذب الاسماء). هیاهو. سر و صدا: اگر میخواهد که از اینهمه قال و قیل برهد و طمع جهانیان از ولایت وی بریده گردد چرا بنام سلطان خطبه نکند. (تاریخ بیهقی). شاها مرا به اسبی موعود کرده بودی در قال پادشاهان قیلی مگر نباشد. ساوجی