جدول جو
جدول جو

معنی قیاس گرفتن

قیاس گرفتن((~. گِ تَ))
سنجیدن، مقایسه کردن
تصویری از قیاس گرفتن
تصویر قیاس گرفتن
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با قیاس گرفتن

قیاس گرفتن

قیاس گرفتن
قیاس کردن. مقایسه کردن. سنجیدن. اندازه گرفتن:
قیاس از درختان بستان چه گیری
ببین شاخ و بیخ درختان دانا.
خاقانی.
ز تاریخها چون گرفتم قیاس
هم از نامۀ مرد ایزدشناس.
نظامی.
کار پاکان را قیاس از خود مگیر
گرچه باشد در نوشتن شیر شیر.
مولوی
لغت نامه دهخدا

قلاب گرفتن

قلاب گرفتن
دو دست را در جلو به هم متصل کردن به طوری که کسی بتواند پا در آن بگذارد و بالا برود
قلاب گرفتن
فرهنگ فارسی عمید

قرار گرفتن

قرار گرفتن
استوار و محکم شدن
ساکن شدن، جا گرفتن
آرام گرفتن، ثابت گشتن
قرار گرفتن
فرهنگ فارسی عمید

قرار گرفتن

قرار گرفتن
اویستیدن ایستیدن خستیدن ماندن ساکن شدن، آسوده گشتن راحت شدن، استوار شدن محکم گشتن، خاموش شدن، بی حرکت گشتن
فرهنگ لغت هوشیار

قلاب گرفتن

قلاب گرفتن
چنگک گرفتن دودست را چنگک وار به هم پیوستن تادیگری برآن پانهد واز دیواری بالارود یا با دست قلاب گرفتن، دو کف دست را بهم متصل کردن به طوری که دیگری بتواند پا بر روی آن گذارد و از دیوار بالا رود
فرهنگ لغت هوشیار