معنی قهری
قهری
((قَ))
اضطراری، جبری
تصویر قهری
فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با قهری
قهری
قهری
اضطراری و جبری
فرهنگ لغت هوشیار
قهری
قهری
منسوب به قهر. اضطراری و جبری. (ناظم الاطباء). از روی قهر. رجوع به قهر شود
لغت نامه دهخدا
قهری
قهری
لقب رجالی سفیان بن عیینه است. (ریحانه الادب ج 3 ص 326)
لغت نامه دهخدا
قهری
قهری
اجباری، جبری، زورکی، زوری، قسری
فرهنگ واژه مترادف متضاد
مهری
مهری
منسوب به مهر، منسوب به خورشید، منسوب به مهر
فرهنگ نامهای ایرانی
قدری
قدری
اندکی، کمی
فرهنگ واژه فارسی سره
قوری
قوری
غوری
فرهنگ واژه فارسی سره
زهری
زهری
سمی
فرهنگ واژه فارسی سره
قمری
قمری
نام پرنده ای کوچکتر از کبوتر، یاکریم
فرهنگ نامهای ایرانی