جدول جو
جدول جو

معنی قوریلتای

قوریلتای((قُ))
قورلتای، اجتماعی عظیم از عموم شاهزادگان و ارکان مملکت که در موقع تعیین و نصب یکی از اعضای خاندان سلطنتی به سلطنت یا امری مهم منعقد می کرده اند، شورای بزرگ
تصویری از قوریلتای
تصویر قوریلتای
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با قوریلتای

قوریلتای

قوریلتای
انجمن بزرگ امرای مغول برای کنکاش و گفتگو در امری مهم
قوریلتای
فرهنگ فارسی عمید

قوریلتای

قوریلتای
مغولی هماک انجمن (شورای بزرگ) در فرمانروایی مغولان اجتماع عظیم از عموم شاهزادگان و ارکان مملکت که در موقع تعیین و نصب یکی از اعضای خاندان سلطنتی به سلطنت یا امری مهم منعقد می کرده اند شورای بزرگ: و برادران بدیدار یکدیگر مستبشر و مستهظر گشتند و آغاز قورلیتای و طوی کردند و چون از قورلیتای فارغ شدند
فرهنگ لغت هوشیار

قوریلتای

قوریلتای
قورولتای، به لغت مغولی مجمع عظیم بود که برای مشاوره و کنکاش انعقاد یابد، (سنگلاخ)
لغت نامه دهخدا

قورولتای

قورولتای
مجمع عظیم بود که برای مشاوره و کنکاش انعقاد یابد، (سنگلاخ)، رجوع به قوریلتای شود
لغت نامه دهخدا

قورلتای

قورلتای
قوریلتای بنگرید به قوریلتای اجتماع عظیم از عموم شاهزادگان و ارکان مملکت که در موقع تعیین و نصب یکی از اعضای خاندان سلطنتی به سلطنت یا امری مهم منعقد می کرده اند شورای بزرگ: و برادران بدیدار یکدیگر مستبشر و مستهظر گشتند و آغاز قورلیتای و طوی کردند و چون از قورلیتای فارغ شدند
فرهنگ لغت هوشیار

قوریلتا

قوریلتا
رجوع به قوریلتای و تاریخ جهانگشا ج 1 ص 154 شود
لغت نامه دهخدا

قوری چای

قوری چای
دهی است از دهستان مهربان بخش کبودرآهنگ شهرستان همدان، سکنۀ آن 423 تن، آب آن از قنات، محصول آن غلات دیم و لبنیات، شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی زنان آنجا قالی بافی است، راه مالرو دارد و تابستان از سیف آباد اتومبیل میتوان برد، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
دهی است از دهستان فعله گری بخش سنقر کلیائی شهرستان کرمانشاهان، سکنۀ آن 165 تن، آب آن از قنات، محصول آن غلات و حبوب دیمی، شغل اهالی زراعت است و در تابستان عده ای از سکنه برف به سنقر حمل می نمایند، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
دهی است از دهستان ییلاق بخش حومه شهرستان سنندج، سکنۀ آن 1250 تن، آب آن از چشمه، محصول آن غلات، شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی زنان آنجا قالیچه، جاجیم بافی است، راه مالرو دارد، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
ده کوچکی از دهستان سیدلو بخش بانۀ شهرستان سقز که سکنۀ آن 25 تن است، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا

قورلتان

قورلتان
به زبان اهالی خوارزم شورا و کنکاش و مشورت با هم. (ناظم الاطباء). رجوع به قوریلتای شود
لغت نامه دهخدا