جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با قمیش

قمیش

قمیش
نی، نیستان ترکی نی مردابی از گیاهان پارسی است غمیش غر و غربیله، ناز خرکی
فرهنگ لغت هوشیار

قمیش

قمیش
دهی است از دهستان ای تیوند بخش دلفان شهرستان خرم آباد، واقع در 24هزارگزی خاور نورآباد و 3 هزارگزی باختر شوسۀ خرم آباد به کرمانشاه. موقع جغرافیایی آن جلگه و هوای آن سردسیری مالاریایی است. سکنۀ آن 360 تن است. آب آن از قنات و چشمه و محصول آن غلات، پشم و شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی زنان سیاه چادربافی است. راه مالرو دارد. ساکنین از طایفه ای تیوند هستند و در زمستان به قشلاق میروند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا

قماش

قماش
پارچۀ نخی، کنایه از نوع، جنس، رخت، متاع و اسباب خانه، خرده ریزه هایی که از روی زمین جمع می کنند
قماش
فرهنگ فارسی عمید

قمیص

قمیص
پیراهن، جامۀ نازک و کوتاه که مردان زیر لباس بر تن می کنند، جامۀ نازک و بلند زنانه
قمیص
فرهنگ فارسی عمید

تمیش

تمیش
تمشک، میوه ای ترش مزه شبیه شاتوت یا توت فرنگی و به رنگ سرخ مایل به سیاهی که بوتۀ آن خودرو است و در جاهای گرم و مرطوب در جنگل ها و صحراها می روید در بعضی جاها آن را می کارند و تربیت می کنند و میوۀ بهتر و درشت تری از آن به دست می آورند، دارای ویتامین C، قند، اسیدسیتریک و اسیدمالیک بوده و اشتهاآور و ملین و مدر و ضد اسکوربوت است همچنین ترشح عرق را زیاد می کند و برای تصفیۀ خون نافع است، تَلو، سِه گُل، توتِ سِه گُل، عُلَّیق، عُلَّیقُ الجَبَل، توتُ العَلیق
تمیش
فرهنگ فارسی عمید