جدول جو
جدول جو

معنی قمپز

قمپز((قُ پُ))
غنپز، غمپز، لاف و گزاف، ادعا، فخر، غنپز
تصویری از قمپز
تصویر قمپز
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با قمپز

قمپز

قمپز
نادرست نویسی غمپز چسی چسی آمدن (گویش گیلکی) یا قمپز در کردن، تکبر کردن افاده فروختن
فرهنگ لغت هوشیار

قمپز

قمپز
در تداول، دعوای بی دلیل. فخر و مباهات بی مورد. بالیدن نابجا.
- قمپز درکردن، دعاوی دروغین کردن
لغت نامه دهخدا

قمیز

قمیز
چنین آمده درآنندراج و پارسی دانسته شده غمیز ک پیاله معین آن را ترکی دانسته ترکی ترشه شیر گونه ای نوشاک مستی آور که مغولان مینوشیده اند
فرهنگ لغت هوشیار

قمیز

قمیز
نوعی شیر ترش که به جای مسکر می خورده اند، پیاله، ساغر، جام
قمیز
فرهنگ فارسی معین

قمرز

قمرز
کوچک گوش. (اقرب الموارد). خردگوش. (منتهی الارب) ، کوتاه بالا. (منتهی الارب). قصیر. (اقرب الموارد). رجل قمرز، مردی خرد. (مهذب الاسماء)
لغت نامه دهخدا

قنپز

قنپز
لاف. گزافه.
- قنپز درکردن، سخنان گزاف گفتن است. لاف زدن
لغت نامه دهخدا

قمیز

قمیز
قسمی ماست معمول نزد مغولان: قیدوخان... هرگز شراب و قمیز و نمک نمیخورد. (حبیب السیر)
لغت نامه دهخدا

قمیز

قمیز
ده بزرگی است از دههای تفلیس و یک نیم روز از آن دور است. (معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا