جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با قلل

قلل

قلل
قله ها، بلندترین نقطات، در علم زمین شناسی سر کوه ها، سبوها، کوزه ها، کوزه های بزرگ یا کوچک، جمعِ واژۀ قله
قلل
فرهنگ فارسی عمید

قلل

قلل
جَمعِ واژۀ قِل ّ. (منتهی الارب) (اقرب الموارد). رجوع به قل شود
لغت نامه دهخدا

قلل

قلل
جَمعِ واژۀ قَلال به معنی قلیل. رجوع به قلال شود، جَمعِ واژۀ قُلال به معنی قلیل. رجوع به قلال شود، جَمعِ واژۀ قلیل. (منتهی الارب) (اقرب الموارد). رجوع به قلیل شود، قلل من الناس، مردم متفرق از یک قبیله یا از قبایل شتی و چون بعد از پراکندگی و تفرق گرد آیند قُلَل باشند کصرد. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا

قلل

قلل
جَمعِ واژۀ قُلَّه. (اقرب الموارد) (منتهی الارب). رجوع به قله شود
لغت نامه دهخدا