معنی قلدر
- قلدر((قُ دُ))
- قوی، گردن کلفت
واژههای مرتبط با قلدر
قلدر
- قلدر
- مرد پرزور، گردن کلفت و خودسر
قلدر
- قلدر
- خشن و تنومند، گردن کلفت، زورمند
قلدر
- قلدر
- خشن و تنومند. گردن کلفت. زورمند. قلچماق. رجوع به قلچماق شود
قلدر
- قلدر
- زورگو، مستبد 2، قلچماق
متضاد: دموکرات منش
قادر
- قادر
- توانا، توانمند، نیرومند
قلندر
- قلندر
- هر یک از افراد قلندریه، فرقه ای از صوفی که به دنیا بی توجه و نسبت به آداب و رسوم بی قید بوده اند
قادر
- قادر
- دارای قدرت، توانا، از نامهای خداوند
قادر
- قادر
- باقدرت، توانا، نیرومند
قلندر
- قلندر
- مجرد، بی قید و از دنیاگذشته، درویش
