جدول جو
جدول جو

معنی قلج

قلج((قُ))
چهارپایی (اسب، استر، خر) که دو پایش از هم جدا و دور باشد و مهره های زانوهایش نزدیک و به هم پیوسته، چنان که هنگام راه رفتن برهم ساید
تصویری از قلج
تصویر قلج
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با قلج

قلج

قلج
پارسی است غلج چارپایی را گویند که مهره های زانویش هنگام راه رفتن بر هم ساید ترکی شمشیر شمشیر. چهارپایی (اسب استر خر) که دو پایش از هم جدا و دور باشد و مهره های زانوانش نزدیک و بهم پیوسته چنانکه بهنگام راه رفتن بر هم ساید
فرهنگ لغت هوشیار

قلج

قلج
چهارپایی را گویند از اسب و استر و خر الاغ که هر دو پایش از یکدیگر جدا و دور باشد و مهره های زانویش نزدیک و به هم پیوسته چنانکه به هنگام راه رفتن بر هم ساید، و دستهای این چنین را سگدست میگویند. (برهان) (آنندراج)
لغت نامه دهخدا