جدول جو
جدول جو

معنی قلب زدن

قلب زدن((~. زَ دَ))
سکه تقلبی زدن، تقلب کردن
تصویری از قلب زدن
تصویر قلب زدن
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با قلب زدن

قالب زدن

قالب زدن
چیزی را در قالب در آوردن
کنایه از جعل کردن، دروغ گفتن
قالب زدن
فرهنگ فارسی عمید

قالب زدن

قالب زدن
تاشیدن در قالب آوردن چیزی را، دروغ گفتن جعل کردن
قالب زدن
فرهنگ لغت هوشیار

قلم زدن

قلم زدن
کلک زدن نیک نوشتن ، نقاشی کردن (روی فلز و غیره) نوشتن: قلم زد سال تاریخ جلوسش در سفر مالک یکی از ظالمان گم گشت تاریخ وفات او یا قلم زدن بر سر چیزی. محو کردن ناپدید کردن: حافظ آن روز طربنامه عشق تو نوشت که قلم بر سر اسباب دل خرم زد. (حافظ 104)
فرهنگ لغت هوشیار

قالب زدن

قالب زدن
در قالب آوردن:
حکیمی که جام لبالب زده
رسیده به اسرار و قالب زده.
ملاطغرا (از آنندراج).
، دروغ گفتن. جعل کردن
لغت نامه دهخدا