جدول جو
جدول جو

معنی قعبه

قعبه((قَ بِ یا بَ))
جعبه یا قوطی ای که زنان در آن مواد معطر می ریختند، قدح، قعب
تصویری از قعبه
تصویر قعبه
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با قعبه

قعبه

قعبه
بویه دان، پیاله شکاف کوه جعبه یا قوطیی که زنان در آن معطر می ریختند، قدح (شراب و غیره) قعب: خشت از سر خم برکند باده زخم بیرون کند وانگه وار در افکند در قعبه مروانیه. (منوچهری 323)
فرهنگ لغت هوشیار

قعبه

قعبه
جَمعِ واژۀ قَعْب. (اقرب الموارد) (منتهی الارب). رجوع به قعب شود
لغت نامه دهخدا

قعبه

قعبه
شکاف کوه. (اقرب الموارد) (منتهی الارب) ، کوه. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا

قعبه

قعبه
دبه مانندی است مر زنان را که در وی طیب و بوی خوش نهند، ظرفی است با سرپوش که در آن پِست و مانند آن نهند. (اقرب الموارد) (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا

جعبه

جعبه
ظرفی صندوق مانند که از مقوا، چوب، پلاستیک و امثال آن ساخته می شود، تیردان، ترکش
در موسیقی نوعی آلت موسیقی، برای مِثال چون فروراند زخمه بر جعبه / هرکه بشنید گرددش سغبه (مسعودسعد - ۴۶۸)
جعبه
فرهنگ فارسی عمید