جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با قطایف

قطایف

قطایف
قطیفه ها، جامه ها یا پارچه های پرزدار، نوعی حلوا، لوزینه ها، جمعِ واژۀ قطیفه
قطایف
فرهنگ فارسی عمید

قطایف

قطایف
جمع قطیفه: الف - جامه های پرزدار خوابناک ب - چادر های پیچیده، لوزینه، رشته ای که از میوه گندم سازند، نوعی حلوا
فرهنگ لغت هوشیار

قطایف

قطایف
دیدن قطایف درخواب بر چهار وجه است. اول: سخن لطیف. دوم: مال حلال. سوم: منفعت. چهارم: نعمت .
فرهنگ جامع تعبیر خواب

لطایف

لطایف
جمع لطیفه: چیزهای نیکو و نغز: ابوالمظفر رئیس غزنین - نایب پدرش خواجه علی - به پروان پیش آمد با بسیار خوردنیهای غریب و لطایف، گفتارهای نرم و مطبوع: رسول آنجا رسید و پیغامها بر وجه نیک بگزارد و لطایف بحدی بکار آورد تا آن قوم را بخوابی فرو کرد، دقایق نکات باریک: ابوالفضل در لطایف ادب بارع تر بود
فرهنگ لغت هوشیار

لطایف

لطایف
لطیفه ها، سخنان نیکو و پسندیده که باعث شادی و انبساط می شود، در فلسفه لطیف ها، کنایه از نکته های نغز، کنایه از امر بسیار دقیق که قابل درک است و قابل بیان نیست، جمعِ واژۀ لطیفه
لطایف
فرهنگ فارسی عمید

اطایف

اطایف
اُطائف. موضعی است در شعر مرقش:
بودک ما قومی اذاما هجوتهم
اذا هب فی المشتاه ریح اطائف.
(از معجم البلدان) (مراصد الاطلاع)
لغت نامه دهخدا

قطائف

قطائف
نان گوزینه ولوزینه. (منتهی الارب) (اقرب الموارد) ، رشته ای که از میدۀ گندم سازند و آن را رشتۀ قطائف خوانند. (آنندراج از منتخب). و در لطائف نوشته که حلوائی است نفیس، و عرب آن را کنافه گویند و قطائف نگویند. (آنندراج) ، نوعی از خرما که سرخ سپیدی آمیز و باریک میان باشد، جَمعِ واژۀ قطیفه. (منتهی الارب) (اقرب الموارد). رجوع به قطیفه شود
لغت نامه دهخدا