جدول جو
جدول جو

معنی قسیم

قسیم((قَ س))
جمیل، زیبا، بخش کننده، نصیب، بهره
تصویری از قسیم
تصویر قسیم
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با قسیم

قسیم

قسیم
تقسیم کننده، بخش کننده، پاره ای از یک چیز قسمت شده، بخش، هم قسم، متحد، شریک، هم بخش، شخص خوب روی، جمیل
قسیم
فرهنگ فارسی عمید

قسیم

قسیم
بخش کننده، خوبروی مرد، نیمه نیمه چیزی، بخشیاب، بهر بخش بخش کننده تقسیم کننده، بخش بخش کننده مقسوم علیه بخشیاب، شریک هم بخش، قسمتی از چیز قسمت شده بهره بخش، صاحب جمال جمیل
فرهنگ لغت هوشیار

قسیم

قسیم
شهرهایی است در اواسط جزیره عربی واقع درارتفاعات صحرا که وادی رمه از آن ها میگذرد. این شهرها در حدود 25هزار جمعیت دارد. بعضی از آنان با یمن و شام و عراق روابط بازرگانی دارند. (ذیل المنجد)
لغت نامه دهخدا

نسیم

نسیم
باد ملایم، باد خنک، بوی خوش، نصرت نکیسا، نوازنده و خواننده دربار خسرو پرویز ساسانی، باد بسیار آرام
نسیم
فرهنگ نامهای ایرانی