جدول جو
جدول جو

معنی قسام

قسام((ق سّ))
قسمت کننده، بخش کننده، سوگند بسیار خورنده
تصویری از قسام
تصویر قسام
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با قسام

قسام

قسام
بسیار قسمت کننده. (از اقرب الموارد). قسمت کننده و بخش کننده. (ناظم الاطباء). بخشنده. (غیاث اللغات) :
قسام سپیدی و سیاهی
روزی ده جمله مرغ و ماهی.
نظامی.
قسام بهشت و دوزخ آن بارخدای
ما را نگذاردکه درآییم از پای.
نظامی.
، بهره دهنده. (ناظم الاطباء). حصه دهنده، سوگند بسیار خورنده. (غیاث اللغات)
لغت نامه دهخدا

قسام

قسام
نام جائی است. یکی از شاعران عرب گوید:
فهممت ثم ذکرت لیل لقاحنا
بلوی عنیزه او بنعف قسام.
و ابن خالیوه آن را قشام به ضم قاف و شین معجمه ضبط کرده است. (معجم البلدان). رجوع به قشام شود
لغت نامه دهخدا