جدول جو
جدول جو

معنی قس

قس((قَ سّ))
روحانی مسیحی بین اسقف و شماس، کاهن، جمع قسوس
تصویری از قس
تصویر قس
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با قس

قس

قس
در پی چیزی شدن و جستن آن را، سخن چینی نمودن. (منتهی الارب) (اقرب الموارد). رجوع به قَس ّ و قُس ّ شود
لغت نامه دهخدا

قس

قس
رنج دادن و آزردن به سخن زشت. (منتهی الارب) (اقرب الموارد). گویند: قسّهم قسّاً، رنج داد و آزرده کرد ایشان را به سخن زشت. (منتهی الارب) ، سخن چینی کردن. (تاج المصادر بیهقی). سخن چینی نمودن. (منتهی الارب) ، از پی فراشدن. (تاج المصادر بیهقی) (اقرب الموارد). در پی چیزی شدن و جستن آنرا. (منتهی الارب) ، تنها چرا کردن شتر. (منتهی الارب) (تاج المصادر بیهقی) (اقرب الموارد) ، نیکو چراندن شتران، نیکو راندن شتران، خوردن: قس ما علی العظم، خورد هرچه بر استخوان بود از گوشت و مغز آن. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا

قس

قس
دانشمند ترسایان. (السامی فی الاسامی). رجوع به قَس ّ و قِس ّ شود. عربی قسیس و سریانی قشیشا (پیر کاهن) و آرامی قشیشا. (حاشیۀ برهان آقای دکتر معین، ذیل ’کشیش’، از معجمیات عربیه - سامیه ص 179)
لغت نامه دهخدا

قس

قس
ابن ساعده. اسقف نجران است که در بلاغت به وی مثل زنند. (اقرب الموارد). وی حکیمی بود بلیغ در عرب و ششصد سال زندگانی نمود (!) ، و در حدیث از او یاد شده است. (از منتهی الارب). قس بن ساعده بن جذامه بن زفربن ایاد بن نزار بن خطیبه، بلیغ عرب و قاضی عصر خود و اسقف نجران بود. وی به سال 600 هجری قمری وفات کرد. ابوعلی بن سکن و ابن شاهین و عبدان مروزی و ابوموسی وی را در زمرۀ صحابیان قلمداد کرده اند. ابوحاتم سجستانی وی را از سالمندان دانسته و گوید: وی 380 سال عمر داشت. گویند وی نخستین عربی است که با تکیه بر عصا یا شمشیر خطبه خواند و نخستین کسی است که در کلام خود ’اما بعد’ گفت و نخستین کسی است که در نامۀ خود نوشت ’من فلان الی فلان’. وی بر قیصر روم وارد میشد و مورد احترام قرار میگرفت. تا قبل از بعثت پیغمبر (ص) حیات داشته و آن حضرت او را دیده است. پس از مرگ وی (23 سال قبل از هجرت) درباره او از پیغمبر پرسیدند، گفت: ’یحشر امه وحده’. (اعلام زرکلی چ 2 ج 6 ص 39) (الموسوعه العربیه). این اشعار از اوست:
فی الذاهبین الاوّلیَ
ن َ من القرون لنا بصائر
لما رأیت موارداً
للموت لیس لها مصادر
و رأیت قومی نحوها
تمضی الاصاغر و الاکابر
لایرجع الماضی اًلَی ْ
ی َ و لا من الباقین غابر
ایقنت انی لامحا -
له حیث صار القوم صائر.
گویند چون این ابیات را برای رسول خدا (ص) خواندند فرمود: ’انه یبعث امه علی حده’. (بلوغ الارب ج 3 ص 155). و رجوع به الاصابه شود
لغت نامه دهخدا

قس

قس
موضعی است میان عریش و قرماء از بلادمصر، و جامۀ قسّی بدان منسوب است. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا

قس

قس
خداوند شتران که پیوسته ملازم آنها باشد. (منتهی الارب) (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء) ، مهتر ترسایان و دانشمند آنها. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). من کان بین الاسقف و الشماس. (اقرب الموارد). ج، قُسوس. (اقرب الموارد). رجوع به قُس ّ شود، پشک. (منتهی الارب) (اقرب الموارد). صقیع. (اقرب الموارد) ، ژاله و شبنم. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا