جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با قره قاطی

قره قاطی

قره قاطی
ترکی اورشین (گویش گیلکی) قراقاطی بنگرید به قراقاطی
قره قاطی
فرهنگ لغت هوشیار

قره قاط

قره قاط
درختچه ای با برگ های نوک تیز و گل های سفید یا صورتی، میوه ای سرخ تیره، گوشت دار و ترش مزه که آن را می پزند و می خورند
قره قاط
فرهنگ فارسی عمید

قره قاط

قره قاط
ترکی سیاه اخته از گیاهان، خسرودارو از گیاهان قراقاط بنگرید به قراقاط درختچه ایست از تیره زغال - اخته ها که دارای برگهای متناوب و نوک تیز و گلهای منفرد سفید رنگ یا صورتی است. میوه اش سته و گوشتی است و دارای مزه ترش و مطبوع وکروی شکل و قرمز تیره رنگ است. در حدود 40 گونه از این گیاه شناخته شده که همه در نیمکره شمالی زمین می رویند. از میوه این گیاه گونه ای شراب تهیه می کنند و نیز از آن الکل می گیرند. چون برگها و ریشه و جوانه های این گیاه مقادیر زیادی تانن در بر دارد از آنها جهت تهیه تانن استفاده می کنند و همچنین آنها در نقاشی و رنگرزی و دباغی بکار می روند قراقاط قراطاط قره طاط قرغات، خولنجان
فرهنگ لغت هوشیار

قره قاط

قره قاط
میوۀ گرد ذغال اخته است. ذغال اخته گیاهی است که اقسام متعدد دارد، بعضی از میوه های آن کروی و بعضی دراز است. گرد آن را قره قاط نامند. (گیاه شناسی گل گلاب ص 252)
لغت نامه دهخدا

قره پازی

قره پازی
یکی از گونه های سلمه است که بان قطف بحری نیز گویند
قره پازی
فرهنگ لغت هوشیار

قره باغی

قره باغی
دودۀ قره باغی، شعبه ای است از ایل اقاجری. (جغرافیای سیاسی کیهان ص 88)
لغت نامه دهخدا

قره قوزی

قره قوزی
دهی از دهستان گوکلان بخش مرکزی شهرستان گنبدقابوس واقع در 16000 گزی شمال کلاله. موقع جغرافیایی آن دشت و هوای آن معتدل مالاریایی است. سکنه 300 تن. آب آن از رود خانه گرگان و محصول آن غلات، صیفی، لبنیات. شغل اهالی زراعت و گله داری است. راه مالرو دارد، و از گنبدقابوس در فصل خشکی اتومبیل میتوان برد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
لغت نامه دهخدا

قره قاشلی

قره قاشلی
دهی از دهستان حومه بخش بندرترکمن شهرستان گرگان واقع در 9000 گزی خاور بندرترکمن و 1000 گزی شمال شوسۀ بندرترکمن به گرگان. موقع جغرافیایی آن دشت و معتدل و هوای آن مرطوب مالاریایی است. سکنۀ آن 1700 تن. آب آن از چشمۀ آق امام و محصول آن غلات، پنبه، صیفی، لبنیات. شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی زنان بافتن قالیچه و گلیم است. راه فرعی به شوسه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
لغت نامه دهخدا