جدول جو
جدول جو

معنی قرمه سبزی

قرمه سبزی((~. سَ))
نوعی خورش ایرانی با قطعات گوشت و لوبیا (معمولاً قرمز) و سبزی خرد کرده
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با قرمه سبزی

قرمه سبزی

قرمه سبزی
خورشی که از گوشت، تره، جعفری و شنبلیله درست کنند
قرمه سبزی
فرهنگ فارسی عمید

قرمه سبزی

قرمه سبزی
نوعی خورش است که از گوشت و تره و جعفری و شنبلیله درست کنند یا بوی قرمه سبزی دادن سر (کله) کسی. بسیار متکبر بودن وی افاده بسیار داشتن او
فرهنگ لغت هوشیار

قورمه سبزی

قورمه سبزی
قرمه سبزی بنگرید به قرمه سبزی نوعی قورمه طرز تهیه: قورمه سبزی را چند نوع می پزند. از جمله یک طریق این است: گوشت را قلیه کرده در پیاز و روغن سرخ کنند و آب می ریزند نیم پز که شد تره و شبت و اسفناج خرد کرده را در روغن و پیاز سرخ کرده داخل کنند و قبل از این که سبزی پخته شود و بروغن آید آبغوره میریزند و پس از اینکه بروغن آمد بردارند و کمی شنبلیله را هم به سبزی قورمه اضافه کنند
فرهنگ لغت هوشیار

قورمه سبزی

قورمه سبزی
نوعی قرمه و طرز تهیۀ آن بدین گونه است که قورمه سبزی را چند نوع می پزند از جمله یک طریقه این است که گوشت را قلیه کرده در پیاز و روغن سرخ می کنندو آب میریزند، نیم پز که شد تره و شبت و اسفناج خرد کرده را در روغن و پیاز سرخ کرده داخل می کنند و قبل از آنکه سبزی پخته شود و به روغن آید آبغوره میریزند و پس از اینکه به روغن آمد بردارند و کمی شنبلیله راهم به قورمه سبزی اضافه کنند. (فرهنگ فارسی معین)
لغت نامه دهخدا

قلعه سبزی

قلعه سبزی
دهی است از دهستان خالصۀ بخش مرکزی شهرستان قصر شیرین، واقع در 6هزارگزی شمال باختری خسروی و کنار شوسۀ قصر شیرین موقع جغرافیایی این ده تپه ماهور و هوای آن گرمسیری است. سکنۀ آن 200 تن است. آب آن از چاه و محصول آن غلات دیم و شغل اهالی زراعت و گله داری است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا